روانشناسی از منظر رویکرد فرانسه
دین و روان شناسی با این که ممکن است چنین به نظر آید که دو قلمرو متفاوت و جدای از هم باشند ، ولی هم تاریخ طولانی مشترک با هم دارند و هم موضوعات و مسائلشان مشترک و واحد اند . موضوع هر دوی آنها انسان بوده و هدف و غایت هر دو سلامت ؛ سعادت و فلاح و رستگاری انسان است و هر دو برای رسیده به فلاح و رستگاری دستورالعمل صادر کرده و تجهیزاتی را توصیه می کنند
روانشناسی فرانسوی از آغاز علاقه مند به مطالعه رفتار غیر مادی شدند . در سال ۱۷۹۳ پینل (pinel) بیماران روانی را در یکی از بیمارستان های پاریس از غل و زنجیر رهایی داد و در سال ۱۸۰۱ رساله ای در باره بیگانگی روانی نگاشت و بیماری های روانی را مانند بیماری های جسمی قابل درمان دانست.
شمارتو، برنهایم، ریبو و ژانه از جمله دانشمندان برجسته روان شناسی بودند که در تاریخ روان شناسی غیر عادی و روان پزشکی فرانسه مقامات شامخی دارا می باشند .
دانشمندان فرانسوی همچنین مطالعه هیپنوتیزم ( خواب مصنوعی) که ابتدا به وسیله مسمر ( Mesmer) در سال ۱۷۷۹ مغناطیس حیوانی خوانده شده بود ، علاقه فراوان نشان دادند .
ژان لاک پزشک و فیلسوف و روانکاو برجسته فرانسوی بود که به خاطر ایده ( بازگشت به فروید) و رساله ای که در آن ناخودآگاه را به صورت یک زبان ساختار بندی کرده معروف شد . لاکان از تاثیر گذاران بر فلسفه در فرانسه بوده است . به جز زیگموند فروید، او از زبان شناسی ساختارگرای فردینان دو سوسور و قوم شناسی ساختاری کلود لوی- استروس نیز تاثیر پذیرفت.
(منابع چهار رویکرد سایت پژوهه برگرفته از( مقاله تاریخچه روانشناسی در جهان ) و کتاب روانشناسی نوین از شولتمز و و مقاله ی خرد روان شناسی است در ویکی پدیا)