روانشناسی از منظر رویکرد انگلستان
روانشناسی دین در ابتدای قرن بیستم و با کوششهای دانشمندانی همچون ویلهلم وونت ، ویلیام جیمز و جیمز لوبا به وجود آمدند .
از روان شناسی آزمایشگاهی وونت، اثر چندانی در انگلستان مشاهده نمی گردید . فرانسیس گالتون تحت تاثیر فرضیه تکامل داروین ، در سال ۱۸۶۹ دست به یک رشته مطالعات ابتکاری در زمینه تفاوت های فردی زد که شامل تحقیقات تاریخی روش تکوینی می شدند . ضمنا مفهوم آزمون ( Test) را برای سنجش یک خصلت خاص مطالعه نمود و روش همبستگی را به عنوان یک شیوه آماری برای تجزیه و تحلیل ارقام و اعداد ابداع کرد .
در تعقیب گالتون ، کارل پیرستون در سال های ۱۹۳۶- ۱۸۵۷ و اسپیرمن در سال های ۱۹۴۵- ۱۸۶۳ در پیشرفت روش های آماری پیشقدم گردید ودر این رشته انگلستان نقش رهبری را به دست گرفت
در انگلستان ، رشد روانشناسی مسیر خاصی دنبال میکند. روانشناسی انگلستان از کفش های داروین و توراث الهام می گیرد ، مخصوصا به بررسی مفهوم غریزه و نقش آن در یادگیری از طریق مطالعه ی حیوانات می پردازد. با این همه انگلیسی ها فرهنگ روان شناسی را با خلق اصطلاحاتی مثل ( کوشش و خطا) و ( تقلید) غنی تر می کنند . زیرا این چند کلمه به تنهایی تحقیقات آمریکایی زیادی راه می اندازد. در انگلستان روانشناسی رشته ی کم اهمیتی است و اولین روانشناسی که می توان از آن نام برو مک دوگال است تازه او نیز در دانشگاه هاروارد آمریکا تدریس می کرد نه در دانشگاه های خود انگلستان او یکی از بنیان گذاران رشته روانشناسی اجتماعی است .
منبع : سایت پژوهه برگرفته از ( مقالات تاریخچه روانشناسی در جهان) و کتاب روانشناسی نوین از شولتمز و و مقاله ی خرد روانشناسی است در ویکی پدیا